مهمونی دیروز ومیزبان ...حمیدجون
دیروز صبح خاله زهرا دختردایی بابایی به اتفاق دختر کوچولوش پریا جون که ٥/٢ ماه از تو بزرگتره
اومدن خونه ی ماوتاشب مهمون مابودند.پریا که تو بدو ورودش بینیشو جمع میکرد میشد مثل
موش مامانش میگفت ...
هرکسی رو که برای بار اول میبینه برای اینکه باهاش ارتباط برقرار کنه این کارو انجام میده
حمیدم که اولش ماتش برده بود بعدشم تا پریا بهش دست میزد ازذوقش جیغ میزد اونم میترسید
و عقب نشینی میکرد
عکسهای حمید وپریا در ادامه ی مطلب...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی