حمیدکوچولوحمیدکوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

حمید کوچولوی عزیزم

حمید وبازی های جدید 2

1391/10/15 17:53
259 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستای خوبم بلاخره مااومدیم ولی هنوزبابا امتحانش تموم نشده

 

 (امتحانی نداده که تموم بشه )وهمچنان در قرنطینه هستیم.

 

این روزها من شیطونیهام بیشترشده ومدلاش هم تغییرکرده

 

حالا بیایید خودتون میفهمید...

 

h

اینجا مامانم برای اولین بار این ماشین ورو بهم داد که باهاش بازی کنم که یه دفعه انگشتم

رفت لای چرخش.

 

h

اینجا هم به محض اینکه مامانم بازش کرد واز اتاق رفت بیرون منم رفتم سمتش که

ببینم چیه ؟سوال

h

 

فکر کنم خلاب شدهسبز

h

 

مامانم رسید گفت داری چکار میکنیسوال

h

منم گفتم الان میام دوربین و ازت میگیرم

 

h

اهان نزدیک شدم..

 

وبعد دیگه مامانم نتونست از من عکس بگیرهنیشخند

 

راستی دقت کردید موهام یه کم در اومده هههههههههه

دیروز که رفته بودیم روضه خونه ی دوست مامانم اونجا یه خانمه به مامانم گفت چرا

پسرت کچله خخخخخخخ نیشخند خداییش من الان کچلم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

دختر خاله ات مهدیه
15 دی 91 18:00
سلام شیطون بلا تر شدی مواظب خودت باش خیلی دلم برات تنگ شده لحظه شماری میکنم ببینمت:


من هم همین طور
بابای ارشیا
15 دی 91 22:11
ماشالله داداشی . پس چرا گریه می کنی ؟ کی تو رو اذیت کرده ، الهی هرگز دلت نرنجه
مامان ساینا
17 دی 91 12:49
خیییییییییییییییییللللللللللللییییییییییییی با حال بود
علامه کوچولو
19 دی 91 15:54
الاهی این عکس اولی خیلی جانسوزه
همش میخاستم بیام بغلش کنم
ولی خودمونیم وروجکی شده ها



بله شیطونیهاش تازه داره شروع میشه